𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲، تا این لحظه: 17 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره
𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
𝗘𝗫𝗢.𝗟𝗘𝗫𝗢.𝗟، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

|خاطرات دختر تابستانی|

𝙇𝙞𝙫𝙞𝙣𝙜 𝙬𝙞𝙩𝙝𝙤𝙪𝙩 𝙥𝙖𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣 𝙞𝙨 𝙡𝙞𝙠𝙚 𝙗𝙚𝙞𝙣𝙜 𝙙𝙚𝙖𝙙

💛Anne💛

آنه ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بود با من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايت و در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟ آنه ! اكنون آمده ام تا دستهايت را به پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو ...
11 مهر 1398

💜سرگرمی های آخر هفته😉💜 با Anne with an E😍

    سلام خوبین بچه ها؟ من که عالیممم تو این سال تحصیلی جدید همش پشت سرهم خوشیه😍🤗🤗💜 سرگرمی های اخر هفته ام با بهترین سریال به نام ☆Anne with an E☆ من قبلا یه پستی دربارش گزاشته بودم من عاشققققق این سریالممم من از سیزن ۱ شروعش کردم فک کنم بیشتر شماها باید دیده باشینش البته دوبله من با زبان اصلی میبینم من یه سریال خیلیی دوسش دارم یه روز به خواهری گفتم برو ببین آنشرلی اومده گفت باشه رفت دید گفت بهاره گفتم بله گفت اومده😆😆😆 گفت چییی نشستم همون موقع نگا کردم الانم قسمت ۲ سیزن ۳ اومده و همچنان منتظر ز...
9 مهر 1398

💙روزای اول مدرسه💙

سلام بچه ها خوبین؟ بعد چند روز اومدم آخرین پستمو بزارم و برم😉🙂 اولین روز مدرسه: صبح با آبجی گلی و بابا جان به سمت مدرسه راه افتایم صب مامان جونی منو از زیر قرآن رد کرد 😘😘😘 رسیدم مدرسه معاونمون خانوم امینی که ابان ماه قراره از پیش ما بره گفت به بهاره ی ماهم که اومد من:درحال خندیدن😅 گفت بدو دوتا صندلی بردار برو آقای آتش زر به همه ۲ داد به من ۳ تا😲 من همینجوری موندم😲😲 رفتیم داخل مدرسه دوستم ملی و دیدن گفتم ملیییی گفت بهارهههه پریدم بغلش ازم خیلی قدش بلنده راحت میشه پرید بغلش من قدم متوسطه😐 بعدش دوست جونیم ریحان(ریحانه اولی)و دیدم گفتم ریحانن گفت بهاره باز پریدم بغلش بعدش رفتم داخل کلاس و کیفمو گذاشتم او...
4 مهر 1398
1